

بیوگرافی اندی رابین: خالق سیستم عامل اندروید
آنچه در این مقاله میخوانید :
اندی رابین، نامی آشنا در دنیای تکنولوژی، کسی که با خلق سیستمعامل اندروید، راه میلیاردها نفر رو برای استفاده از گوشیهای هوشمند هموار کرد. از روزای ابتدایی کارش توی شرکتهای نوآور تا تبدیل شدن به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای صنعت موبایل، مسیر زندگی اندی پر از لحظههای الهامبخشیه که ارزش کاوش داره.تو این مقاله با مجله یوپ شاپ قراره نگاهی دقیق به داستان زندگی و دستاوردهای این مخترع خلاق کنیم. اگه به دنیای تکنولوژی و آدمایی که آیندهش رو ساختن علاقهمندید، همراه بشید تا بیشتر با اندی و تأثیرش آشنا بشید.
کودکی و تحصیلات
اندی رابین (Andy Rubin)،در ۲۲ مارس ۱۹۶۳ تو شهر چاپاکوآ، نیویورک به دنیا اومد. توی یه خانواده متوسط بزرگ شد و از همون بچگی، شیفتگی خاصی به تکنولوژی و گجتها نشون میداد. پدرش که توی زمینه بازاریابی کار میکرد، گاهی نمونههایی از محصولات الکترونیکی جدید رو به خونه میآورد، و همین باعث شد اندی از سنین کم با دنیای تکنولوژی آشنا بشه. داستانایی از این هست که اندی ساعتها با اسباببازیهای مکانیکی و ابزارهای ساده سرگرم میشد، و این علاقه بعدها به سمت رباتیک و برنامهنویسی کشیده شد.
دوران مدرسهش رو توی دبیرستان هوراس گریلی توی چاپاکوآ گذروند، جایی که به خاطر کنجکاوی و استعدادش تو درسهای علوم و ریاضی شناخته میشد. بعد از دیپلم، راهی کالج اوتیکا شد، یکی از شعبههای دانشگاه سیراکیوز، و اونجا مدرک کارشناسی علوم کامپیوترش رو تو سال ۱۹۸۶ گرفت. تحصیلاتش تمرکزش روی برنامهنویسی و سیستمهای کامپیوتری بود، و این پایه محکمی شد برای کارش توی دنیای تکنولوژی. اندی تو دوران دانشجویی هم دست از کنجکاوی نکشید؛ گفته میشه که همیشه دنبال این بود که ببینه تکنولوژی چطور میتونه زندگی آدما رو بهتر کنه.
این سالهای اولیه، با وجود سادگی، نقش بزرگی تو شکلگیری ذهن خلاق اندی داشتن. علاقهش به رباتیک و حل مسائل پیچیده، که از بچگی توش ریشه داشت، بعدها توی پروژههای بزرگی مثل اندروید خودش رو نشون داد. اگه دنبال اینید که بدونید یه نفر چطور از یه شهر کوچیک تونست به غولهای تکنولوژی دنیا برسه، این بخش از زندگی اندی یه نقطه شروع جذابه.
شروع کار حرفهای
بعد از فارغالتحصیلی از کالج اوتیکا در سال ۱۹۸۶، اندی رابین با یه چمدون پر از ایده و اشتیاق راهی دنیای حرفهای تکنولوژی شد. اولین قدمش پیوستن به شرکت کارل زایس، یه شرکت آلمانی بود که تو زمینه تجهیزات اپتیک و ابزارهای دقیق فعالیت میکرد. اندی اونجا به عنوان مهندس نرمافزار کار کرد و روی سیستمهای کنترل کیفیت مبتنی بر کامپیوتر تمرکز داشت. این تجربه، هرچند کوتاه، بهش یاد داد که چطور نرمافزار و سختافزار میتونن با هم کار کنن تا یه سیستم پیچیده رو بهینه کنن.
در سال ۱۹۸۹، اندی به اپل پیوست، شرکتی که اون موقعها به خاطر کامپیوترهای مکینتاش و نوآوریهاش تو رابط کاربری گرافیکی حسابی سر زبونا بود. اندی توی بخش تحقیق و توسعه اپل کار میکرد و روی پروژههایی تمرکز داشت که ترکیبی از نرمافزار و سختافزار بودن. یکی از کارهای جالبش تو اپل، کمک به توسعه تکنولوژیهای اولیه برای دستگاههای قابل حمل بود. گفته میشه اندی حتی یه بار به شوخی یه سیستم پیامرسانی داخلی تو اپل هک کرد تا پیامهای بامزه برای همکاراش بفرسته، که نشوندهنده روحیه خلاق و بازیگوشش بود، البته تو چارچوب حرفهای.
بعد از اپل، اندی به شرکت جنرال مجیک رفت، یه استارتاپ نوآور که تو اوایل دهه ۱۹۹۰ روی دستگاههای شخصی دیجیتال (PDA) کار میکرد. جنرال مجیک با تیمی از مهندسای خلاق، سعی داشت دستگاههایی بسازه که بعدها میتونستن الهامبخش گوشیهای هوشمند امروزی باشن. اندی تو این شرکت روی سیستمعاملهای اولیه و رابطهای کاربری کار کرد و تجربههای ارزشمندی درباره طراحی محصولات کاربرپسند به دست آورد. هرچند محصولات جنرال مجیک موفقیت تجاری زیادی نداشتن، اما این دوره برای اندی یه کلاس درس عملی بود که بهش یاد داد چطور ایدههای بزرگ رو به محصول تبدیل کنه.
در سال ۱۹۹۵، اندی به آرتمیس ریسرچ پیوست که بعداً به WebTV تغییر نام داد. این پروژه روی یه دستگاه جعبهمانند تمرکز داشت که تلویزیونهای معمولی رو به اینترنت وصل میکرد. اندی نقش کلیدی توی توسعه نرمافزار این دستگاه داشت و کمک کرد تا WebTV به یکی از اولین تلاشهای موفق برای آوردن اینترنت به خونههای مردم تبدیل بشه. مایکروسافت تو سال ۱۹۹۷ این شرکت رو خرید و اندی مدتی توی تیم WebTV مایکروسافت کار کرد، اما روحیه کارآفرینیش باعث شد دنبال ماجراجوییهای جدید بره.
این سالهای اولیه توی دره سیلیکون، اندی رو با فرهنگ استارتاپها، چالشهای نوآوری و دنیای پرسرعت تکنولوژی آشنا کرد. تجربههاش تو اپل، جنرال مجیک و WebTV مثل یه پازل کنار هم قرار گرفتن تا اون رو برای قدم بعدی، یعنی تاسیس شرکت دنجر و بعدها خلق اندروید، آماده کنن.
تأسیس دنجر و سایدکیک
بعد از تجربههای پربار تو شرکتهایی مثل اپل، جنرال مجیک و WebTV، اندی رابین تصمیم گرفت مسیر خودش رو بره. سال ۱۹۹۹ بود که با چند نفر از همکارای سابقش، از جمله جو بریت و مت هرشسون، شرکت دنجر (Danger, Inc.) رو تو پالو آلتو، قلب دره سیلیکون، تأسیس کرد. هدف دنجر ساده ولی جاهطلبانه بود: ساختن یه دستگاه قابل حمل که بتونه ایمیل، پیامرسانی و مرور وب رو به شکلی ساده و کاربرپسند به مردم ارائه بده. این ایده تو دورانی که گوشیهای موبایل هنوز عمدتاً برای تماس و پیامک استفاده میشدن، یه قدم بزرگ به سمت آینده بود.
نتیجه این تلاشها دستگاهی شد به اسم سایدکیک (Sidekick)، که سال ۲۰۰۲ با همکاری شرکت T-Mobile به بازار اومد. سایدکیک، که ابتدا با نام Danger Hiptop شناخته میشد، یه دستگاه انقلابی بود. این گجت با صفحهکلید کشویی QWERTY، نمایشگر رنگی و قابلیت اتصال به اینترنت، چیزی بیشتر از یه گوشی معمولی بود. کاربرا میتونستن باهاش ایمیل بفرستن، وبگردی کنن و حتی اپلیکیشنهای سادهای رو اجرا کنن.
طراحی سایدکیک، با اون صفحهنمایش چرخانش، حس تازگی و هیجان به کاربرا میداد و خیلی زود بین جوونا و حرفهایها طرفدار پیدا کرد. این دستگاه به خصوص به خاطر سرویس ابریش معروف بود که دادههای کاربر رو ذخیره میکرد و اگه دستگاه گم میشد، اطلاعات از بین نمیرفتن.
اندی تو دنجر نقش مدیرعامل و مغز متفکر پروژه رو داشت. اون نه تنها روی طراحی نرمافزار و سختافزار نظارت میکرد، بلکه ایدههای نوآورانهای مثل ادغام سرویسهای آنلاین با دستگاههای موبایل رو پیش برد. سایدکیک به یه موفقیت تجاری تبدیل شد و تو چند سال اول، صدها هزار دستگاه فروخت. این دستگاه حتی توجه سلبریتیها و افراد معروف رو جلب کرد، چون ترکیبی از کارایی و جذابیت بصری رو ارائه میداد.
یه لحظه کلیدی تو مسیر دنجر، ارائه ایده سایدکیک به لری پیج و سرگی برین، بنیانگذارای گوگل، تو دانشگاه استنفورد بود. اندی سال ۲۰۰۲ توی یه سخنرانی تو استنفورد، دستگاه رو بهشون نشون داد و این ملاقات بعدها زمینهساز همکاریهای بزرگتر شد. هرچند دنجر موفقیتهای زیادی داشت، اما چالشهایی مثل رقابت تو بازار و مشکلات مالی باعث شد اندی تو سال ۲۰۰۳ از مدیرعاملی کنار بره، هرچند تا سال ۲۰۰۴ به عنوان مشاور تو شرکت موند. دنجر بعداً تو سال ۲۰۰۸ توسط مایکروسافت خریداری شد، اما سایدکیک تا مدتها به عنوان یه دستگاه پیشرو تو خاطر کاربرا موند.
خلق اندروید
بعد از جدایی از دنجر در سال ۲۰۰۳، اندی رابین ایدهای بزرگتر تو سرش داشت: یه سیستمعامل باز که بتونه تجربه موبایل رو برای همه دگرگون کنه. تو اکتبر ۲۰۰۳، با چند نفر از همکارای قدیمی دنجر، مثل ریچ ماینر، نیک سیرز و کریس وایت، شرکت اندروید (Android, Inc.) رو تو پالو آلتو راهاندازی کرد. هدفشون ساده بود: ساختن یه پلتفرم نرمافزاری که روی دستگاههای موبایل کار کنه، انعطافپذیر باشه و شرکتهای سازنده گوشی بتونن بهراحتی ازش استفاده کنن. این ایده تو دورانی که نوکیا و بلکبری بازار موبایل رو قبضه کرده بودن، یه حرکت جسورانه بود.
اندی و تیمش توی یه دفتر ساده کار رو شروع کردن. تمرکز اولیهشون روی ساخت یه سیستمعامل برای دوربینهای دیجیتال بود، اما خیلی زود فهمیدن که آینده تو گوشیهای موبایله. سیستمعامل اندروید بر پایه لینوکس طراحی شد، چون اندی اعتقاد داشت یه پلتفرم متنباز میتونه به تولیدکنندهها آزادی عمل بده و هزینهها رو کم کنه. تا سال ۲۰۰۴، تیم یه نمونه اولیه از سیستمعامل آماده کرده بود که قابلیت اجرای اپلیکیشنها و اتصال به اینترنت رو داشت.
یه نقطه عطف بزرگ تو سال ۲۰۰۵ اتفاق افتاد، وقتی گوگل شرکت اندروید رو به مبلغ تقریبی ۵۰ میلیون دلار خرید. اندی قبلاً تو سال ۲۰۰۲ تو استنفورد با لری پیج و سرگی برین ملاقات کرده بود و ایدههاشون درباره آینده تکنولوژی همراستا بود. بعد از خرید، اندی به گوگل پیوست و به عنوان مدیر ارشد پروژه اندروید کارش رو ادامه داد. تیم اندروید تو گوگل رشد کرد و با منابع بیشتری که حالا در اختیار داشتن، سیستمعامل رو برای رقابت با iOS اپل و دیگر پلتفرمها آماده کردن.
اولین نسخه عمومی اندروید، یعنی نسخه ۱.۰، تو سپتامبر ۲۰۰۸ منتشر شد و روی گوشی HTC Dream (یا T-Mobile G1) اجرا شد. این گوشی با صفحهکلید کشویی، نمایشگر لمسی و دسترسی به فروشگاه اپلیکیشنهای اولیه (که بعداً شد گوگل پلی) به بازار اومد. اندروید از همون اول با ایده متنباز بودنش متمایز شد؛ تولیدکنندهها میتونستن سیستمعامل رو برای دستگاههاشون شخصیسازی کنن، چیزی که تو iOS امکانپذیر نبود. اندی تا سال ۲۰۱۳ مدیریت تیم اندروید رو بر عهده داشت و تو این مدت، اندروید از یه پروژه نوپا به یه غول جهانی تبدیل شد که روی میلیونها دستگاه اجرا میشد.
رقابت با iOS اپل چالش بزرگی بود، اما اندی و تیمش با تمرکز روی انعطافپذیری و همکاری با شرکتهایی مثل سامسونگ و HTC تونستن بازار رو به دست بیارن. تا سال ۲۰۱۰، اندروید به پرکاربردترین سیستمعامل موبایل دنیا تبدیل شد. نقش اندی فقط فنی نبود؛ اون با شرکتهای مخابراتی و سازندهها مذاکره میکرد تا مطمئن بشه اندروید به شکلی گسترده پذیرفته میشه.
این دوره، نقطه اوج کار اندی تو دنیای تکنولوژی بود. اندروید نه تنها راه رو برای گوشیهای هوشمند ارزانتر و متنوعتر باز کرد، بلکه اکوسیستمی ساخت که توسعهدهندهها میتونستن اپلیکیشنهای خلاقانهای برای میلیاردها کاربر بسازن.
فعالیتهای بعد از گوگل
اندی رابین تو اکتبر ۲۰۱۴، بعد از نه سال کار تو گوگل، از این شرکت جدا شد. خروجش به طور عمومی به عنوان یه تصمیم دوستانه اعلام شد، و لری پیج، مدیرعامل وقت گوگل، تو بیانیهای از دستاوردهای اندی تعریف کرد. با این حال، گزارشهایی مثل مقاله نیویورک تایمز بعدها نشون دادن که این جدایی به دلیل اتهام رفتار نامناسب با یه کارمند توی سال ۲۰۱۳ بود، اتهامی که گوگل بعد از بررسی، معتبر تشخیصش داد. اندی این اتهامات رو رد کرد و گفت هیچ رفتار نادرستی نداشته. گوگل به اندی یه بسته خروج ۹۰ میلیون دلاری داد که به صورت اقساط ماهانه حدود ۲ میلیون دلار تا سال ۲۰۱۸ پرداخت شد.
بعد از گوگل، اندی دست از کار نکشید و روحیه کارآفرینیش رو به پروژههای جدید برد. تو سال ۲۰۱۵، شرکت پلیگراند گلوبال (Playground Global) رو تأسیس کرد، یه صندوق سرمایهگذاری و استودیو برای حمایت از استارتاپهای تکنولوژی، بهخصوص تو زمینه سختافزار و رباتیک. پلیگراند با جذب ۳۰۰ میلیون دلار سرمایه از شرکتهایی مثل گوگل، اچپی، فاکسکان و تنسنت، به استارتاپهایی مثل Owl Labs کمک کرد. اندی تا می ۲۰۱۹ تو این شرکت فعال بود، ولی بعد به دلایل نامشخص، ارتباطش با پلیگراند قطع شد، هرچند همچنان به عنوان یه دوست نزدیک این مجموعه شناخته میشد.
همزمان، اندی تو سال ۲۰۱۵ شرکت اسنشال پروداکتس (Essential Products) رو راهاندازی کرد تا یه گوشی هوشمند جدید بسازه که بتونه با آیفون و سامسونگ رقابت کنه. اولین محصولشون، گوشی اسنشال PH-1، تو سال ۲۰۱۷ به بازار اومد. این گوشی با طراحی شیک و بدون حاشیه، دوربین باکیفیت و سیستمعامل اندروید خالص، توجه زیادی جلب کرد، ولی فروشش اونقدر که انتظار میرفت موفق نبود.
تو نوامبر ۲۰۱۷، بعد از انتشار گزارشهایی درباره حاشیههای گوگل، اندی یه مرخصی کوتاه از اسنشال گرفت، ولی چند هفته بعد به عنوان مدیرعامل برگشت. تو می ۲۰۱۸، اسنشال اعلام کرد برنامههای ساخت گوشی دومشون لغو شده و شرکت حدود ۳۰ درصد از کارمنداش رو اخراج کرد. در نهایت، اسنشال تو فوریه ۲۰۲۰ تعطیل شد، چون نتونست خریداری پیدا کنه.
اندی همچنین تو سالهای بعد از گوگل، روی پروژههای کوچکتر هم کار کرد. مثلاً با همسر سابقش، ریه هیرابارو، یه نانوایی و کافه به اسم Voyageur du Temps تو لس آلتوس کالیفرنیا باز کردن که تا سپتامبر ۲۰۱۸ فعال بود. این پروژه نشوندهنده تلاش اندی برای تجربههای جدید خارج از دنیای تکنولوژی بود.
زندگی شخصی و علایق
اندی رابین، با وجود شهرتش تو دنیای تکنولوژی، همیشه آدمی بوده که زندگی خصوصیش کمتر توی مرکز توجه قرار گرفته، مگر تو چند سال اخیر که حاشیههایی به وجود اومد. اندی دو بار ازدواج کرده؛ اولین همسرش یو-لینگ لو بود و بعد با ریه هیرابارو ازدواج کرد. ازدواجش با ریه تو سال ۲۰۰۹ با یه توافق پیش از ازدواج شروع شد، اما تو سال ۲۰۱۸ به طلاق منجر شد. تو جریان طلاق، ریه ادعاهایی درباره روابط اندی با افراد دیگه مطرح کرد که جنجال زیادی به پا کرد.
اندی این ادعاها رو رد کرد و گفت بخشی از یه کمپین برای تخریبش تو جریان طلاق بوده. این موضوع، بهخصوص بعد از گزارش نیویورک تایمز درباره خروجش از گوگل، حسابی خبرساز شد. از نظر علایق، اندی از بچگی عاشق رباتیک و گجتها بوده. همکارای قدیمیش تو اپل بهش لقب “اندروید” داده بودن، چون همیشه درباره رباتها و تکنولوژیهای جدید حرف میزد.
این علاقه تو کاراش هم معلومه؛ مثلاً تو خونهش تو دره سیلیکون، یه زنگ در با اسکنر شبکیه چشم درست کرده بود که اگه غریبهای میاومد، یه بازوی رباتیک یه چکش رو میزد به یه گنگ! تو گوگل هم، وقتی سال ۲۰۱۳ مدیریت بخش رباتیک رو به عهده گرفت، حدود ۹۰ میلیون دلار برای خرید هشت شرکت رباتیک خرج کرد تا پروژهای به اسم Replicant راه بندازه.
اندی به کدزنی و ساختن چیزای جدید هم علاقه زیادی داره. گفته میشه تو دوران کارش تو جنرال مجیک، یه ربات چرخدار با وبکم و میکروفون درست کرده بود که از راه دور کنترل میشد.
تأثیر و میراث
اندی رابین با خلق اندروید، اثری گذاشت که دنیای تکنولوژی موبایل رو برای همیشه تغییر داد. وقتی سال ۲۰۰۸ اولین نسخه اندروید روی گوشی HTC Dream اومد، شاید کمتر کسی فکرش رو میکرد که این سیستمعامل روزی روی بیش از ۳ میلیارد دستگاه فعال تو دنیا اجرا بشه. بر اساس گزارشهای Statista تا سال ۲۰۲۳، اندروید حدود ۷۰ درصد بازار سیستمعاملهای موبایل رو در اختیار داشت، در حالی که iOS اپل حدود ۲۹ درصد رو گرفته بود. این اعداد نشون میدن که ایده اندی برای یه پلتفرم متنباز چطور تونست بازار رو از انحصار خارج کنه.
اندروید به شرکتهای سازنده گوشی، از سامسونگ و شیائومی گرفته تا برندهای کوچیکتر، اجازه داد دستگاههایی با قیمتهای متنوع بسازن. این انعطافپذیری باعث شد گوشیهای هوشمند برای میلیاردها نفر تو کشورهای در حال توسعه هم قابل دسترس بشن. مثلاً تو هند، جایی که گوشیهای ارزونقیمت با اندروید غوغا کردن، دسترسی به اینترنت و اپلیکیشنها برای قشرهای متوسط و کمدرآمد خیلی راحتتر شد. فروشگاه گوگل پلی، که اندی و تیمش پایههاش رو گذاشتن، حالا میزبان میلیونها اپلیکیشنه که از شبکههای اجتماعی تا ابزارهای آموزشی رو پوشش میدن.
نقش اندی فقط به خلق سیستمعامل محدود نشد. کارش تو دنجر با سایدکیک، که یه دستگاه پیشرو برای اتصال به اینترنت بود، نشون داد که موبایل میتونه چیزی فراتر از تماس و پیامک باشه. این دیدگاه بعدها تو اندروید به اوج رسید، جایی که توسعهدهندهها میتونستن اپلیکیشنهای خلاقانهای برای هر نیازی بسازن. از طرفی، متنباز بودن اندروید به شرکتها و حتی کاربرا اجازه داد سیستمعامل رو شخصیسازی کنن، چیزی که تو اکوسیستم بسته اپل امکانپذیر نبود.
با وجود حاشیههایی که تو سالهای بعد از گوگل براش به وجود اومد، نمیشه منکر شد که اندی یکی از معمارای اصلی دنیای موبایل امروزیه. پروژههای بعدی مثل اسنشال، هرچند موفقیت تجاری زیادی نداشتن، نشوندهنده تلاشش برای نوآوری مداوم بودن. حتی پلیگراند گلوبال، با حمایت از استارتاپهای رباتیک و سختافزار، بخشی از میراثشه که به پیشرفت تکنولوژی کمک کرد.
امروز، هر وقت کسی با یه گوشی اندرویدی ایمیل میفرسته، نقشه گوگل رو باز میکنه یا یه بازی جدید نصب میکنه، یه گوشه از این تجربه به کار اندی برمیگرده. تأثیرش تو اینه که تکنولوژی رو از یه ابزار لوکس به چیزی تبدیل کرد که تقریباً همه میتونن ازش استفاده کنن.
کلام آخر
مسیر زندگی اندی رابین توی دنیای تکنولوژی، یه داستان پر از خلاقیت و پشتکاره. از روزای اول که تو چاپاکوآ با گجتها ور میرفت تا خلق اندروید، سیستمی که حالا روی میلیاردها دستگاه کار میکنه، اندی یه اثر ماندگار به جا گذاشت. کارش با سایدکیک توی شرکت دنجر و بعدش اندروید نشون داد که یه ایده خوب میتونه یه صنعت رو زیر و رو کنه و گوشیهای هوشمند رو به دست همه آدما تو دنیا برسونه. حتی پروژههای بعدی مثل اسنشال و پلیگراند گلوبال، با وجود چالشها، نشوندهنده تلاشش برای نوآوری مداوم بود.
چیزی که تو زندگی اندی جلب توجه میکنه، عشق همیشگیش به رباتیک و نوآوریه، از اولین کارش تو کارل زایس تا پروژههای عجیب و غریب خونهش. البته حاشیههایی هم تو مسیرش بود، اما نمیشه منکر شد که نقشش تو دنیای موبایل غیرقابل انکاره. مدل متنباز اندروید، یه آزادی به کاربرا و توسعهدهندهها داد که قبلاً وجود نداشت.
ممنون که تا آخر این مقاله همراه مجله یوپ شاپ بودید. امیدواریم این داستان براتون جذاب و الهام بخش بوده باشه!
این مقاله چقدر براتون مفید بود؟
از ۱ تا ۵ امتیاز بدید.
میانگین رتبه / 5. تعداد رای:
تا حالا کسی رای نداده! اولین نفر شما باشید.